انشا پایه هفتم هشتم نهم و دهم

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انشا پایه هشتم» ثبت شده است

انشا در مورد صدای وزش شدید باد


 کتاب مهارت های نوشتاری پایه هشتم صدای وزش شدید باد


انشا با موضوع صدای شدید وزش باد


در روز های سرد و بارانی که گاهی همراه با طوفان و باد های شدید  است صدای هوی هوی باد وقتی شیشه را تکان  و می لرزاند صدای خوفناکی  راه به وجود می اورد که من از این صدا می ترسم

در شب های کودکی  که با باد شدیدی می وزید و من در اتاق تنها بودم با حرکت پرده های اتاق و ضربه های شیشه پنچره  و ایجاد صدای بلند من تصور می کردم که موجود ترسناکی پشت پنچره اتاقم در حال تقلا کردن برای وارد شدن به اتاقم است و من بعضی اوقات از این تصور کودکی خود تا صبح بیدار می ماندم و نمی توانستم بخوابم  گاهی این وزش باد شدید باعث خراب شدن سقف خانه ها و ریزش پل ها که مانع عبور و مرور مردم می شود و افتادن تیر برق و یا پایه های تلفن و پاره شدن سیم های  ان می شود




ادامه مطلب...
۲۲ فروردين ۹۶ ، ۰۲:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
((حا و سین و یا و نون ))

انشا در مورد صدای قار قار کلاغ

  کتاب مهارت های نوشتاری پایه هشتم با موضوع صدای قار قار کلاغ



 انشا با موضوع صدای قار قار کلاغ

 در زمان های گذشته  تا به کنون مردم عقیده داشتند و دارند  که کلاغ به دلیل رنگ سیاه  بدون نشانه نحسی و اتفاق شوم است .به خصوص زمانی که در حال بیان حرفی یا اتفاقی باشید  و همان لحظه صدای قار قار کلاغ بیایید می گویند که باید در انجام این کار تعلیل صورت بگیرد چرا که کلاغ نشانه شوم بد است و عاقبت خوبی ندارد  بعد از صدای کلاغ آن کار  انجام شود یا خیلی  از مردم وقتی صدای کلاغی را بشنوند سعی می کنند که کلاغ را با سنگ یا تیر کمان  یا تفنگ بادی  بزنن یا به اصلاح دیگر بکشند .



ادامه مطلب...
۲۲ فروردين ۹۶ ، ۰۲:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
((حا و سین و یا و نون ))

بازنویسی حکایت حاکمی دو گوشش ناشنوا داشت

 کتاب مهارت های نوشتاری پایه هشتم درس 5 بازنویسی حکایت حاکمی دو گوش ناشنوا شد


حاکمی دو گوشش کر شد درمان دکترا هم هیچ تاثیری  نداشت .حاکم از این اتفاق که موجب شده بود که او هیچ صدایی از ادم مضلومی را نشنود خیلی ناراحت بود و نمی دانست  چکار کند روزی یک ادم دانا به پیش حاکم رفت و با اشاره و نوشتن به او گفت ای سلطان چرا غمگین هستی ؟





ادامه مطلب...
۲۲ فروردين ۹۶ ، ۰۲:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
((حا و سین و یا و نون ))

بازنویسی حکایت مردکی را چشم درد خاست

کتاب مهارت های نوشتاری پایه هشتم صفحه 36

بازنویسی حکایت مردکی را چشم درد خاست:

مردی چشم درد گرفت و پیش دام پزشک رفت که ای دکتر چشم هایم را درمان کن. دام پزشک از آن دارویی که در چشم های اسب  (حیوان) میریخت  و درمانشان می کرد  در چشم این مرد ریخت  و چشم مرد کور شد



ادامه مطلب...
۲۲ فروردين ۹۶ ، ۰۲:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
((حا و سین و یا و نون ))

انشا آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید


 انشا آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

کتاب مهارت های نوشتاری  پایه هشتم  صفحه 42 با موضوع خوب و با دقت دیدن- آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید


 صبح زود که برای رفتن مدرسه از خواب بیدار شدم  و بعد از گذراندن کار های هر روز (دستشویی ,مسواک, شستشوی صورت و خوردن صبحانه ) مشغول پوشیدن لباس فرم شدم از خانه بیرون رفتم وقتی وارد کوچه شدم دوستان و هم سن و سال های خود را دیدم که به سمت مدرسه می رفتند . نانوایی سر کوچه را دیدم که با جنبو جوش زیاد در حال پختن نان و تحویل آن به  به مشتری  ها بود


ادامه مطلب...
۲۲ فروردين ۹۶ ، ۰۲:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
((حا و سین و یا و نون ))

بازآفرینی ضرب المثل کلاغ و کبک

بازآفرینی ضرب المثل کلاغ و کبک


 


بازآفرینی ضرب المثل کلاغ و کبک


کتاب مهارت های نوشتاری  پایه هشتم صفحه 46 با موضوع بازنویسی ضرب المثل کلاغ و کبک


 روزی روزگاری در زمان قدیم  کلاغ سیاه رنگی در حال پرواز در آسمان آبی بود  کلاغ همان طور که پرواز می کرد  و از فضای اطراف خود لذت می برد  به کوهی با گل های  زیبا و خوشرنگ رسید و به سمت کوه رفت اما در پشت کوه  یک کبک زیبا و چشم گیر دید که با ناز  و اشوه و خرمان راه می رفت . کلا از دیدن آن  کبک زیبا  با ان طرز راه رفتن  زیبایش  بسیار خوشحال شد و با خود گفت  که من هم دوست داریم شبیه این کبک  زیبا راه بروم  پس در انجا ماند و همه کارایی کبک را زیر نظر گرفت  و هر روز به راه رفتن کبک نگاه می کرد تا از دور یاد بگیرد  و آ ن نیز همنطور راه برود  هر روز  که می گذشت کلاغ با تقلید از کبک  و فراموشی راه  رفتن خود روزها را می گذراند .. اما بعد از مدت ها کلاغ نه راه  رفتن کبک را توانست یاد بگیرد و نه دیگر راه رفتن قبل خودش را به یاد بیاورد  این گونه بود که گفتند کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد  راه رفتن خودش را هم فراموش کرد .


  این انشا اختصاصی  بوده و هنگام کپی کردن لطفا منبع  ذکر شود ممنونم


 دوستان نظر شما در مورد این انشا چی هست ؟

۲۲ فروردين ۹۶ ، ۰۲:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
((حا و سین و یا و نون ))

انشا مقایسه برخواستن از خواب در صبح روستا با شهر


انشا مقایسه برخواستن از خواب در صبح روستا با شهر


کتاب مهارت های نوشتاری پایه هشتم درس 6 با موضوع

مقایسه برخاستن از خواب در صبح روستا با بیدار شدن از خواب در شهر


 در یک صبح بهاری در روستای کوچکمان با صدای جیک جیک گنجشک ها  بیدار می شویم  و به کنار پنجره می رویم و پنچره را باز می کنیم و با یک نفس عمیق هوای سالم و پاک  روستا را می بلهیم و به ابر های  در اسمان ؛خورشید نورانی  به طبعیتی زیبا و سر سبز  به کوه های استوار و درخت های  بلند و زیبا نگاه می کنم و در دل به این همه زیبایی و پاکی شکر می گویم


ادامه مطلب...
۲۲ فروردين ۹۶ ، ۰۲:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
((حا و سین و یا و نون ))