انشا خسیس بودن

خسیس بودن یکی از ویژگی های منفی بعضی انسان هاست . خسیس یعنی کسی که از خرج کردن پول زمانی که خودش یا اطرافیانش به آن نیاز دارند ، خودداری می کند .

 

برای آدم های خسیس پول مانند جانشان عزیز است و در خرج کردن پول بسیار سخت گیری می کنند به طوری که اطرافیانش از این رفتار آن ها خسته می شوند . زندگی کردن با شخصی که همه ی فکرش در خرج نکردن و لذت نبردن از زندگی خلاصه شده است کار واقعا سختی است . آدم خسیس نه خودش از زندگی اش لذت می برد و نه اجازه می دهد دیگران از زندگی لذت ببرند .

به نظر آن ها خریدن هر چیزی اسراف است و به جای آن بهتر است پول در حساب بانکی باقی بماند . خرید هدیه هم از نظر آنان دور ریختن پول به حساب می آید و اصلا نباید به آن فکر کرد !

معمولا افراد خسیس دوستی ندارند یا اگر هم دوستی پیدا کنند به خاطر خسیس بودن خیلی زود آن ها را از دست می دهند . طبیعی است که هیچ کس دوست ندارد با یک آدم خسیس دوست باشد !

 

 


یکی از بزرگان زمان قدیم به نوکر خود گفت که با پول خود مقداری گوشت بخر و از آن غذایی درست کن تا من بخورم و تو را آزاد کنم .

نوکر شاد شد . با پول خود مقداری گوشت خرید و با آن بریانی درست کرد و پیش ارباب خود آورد . ارباب بریان را خورد و گوشت باقی مانده را به نوکر داد .

روز دیگر به نوکر گفت : با آن گوشتی که باقی مانده است ، ابگوشتی درست کن تا بخورم و تو را آزاد کنم .

نوکر آبگوشت درست کرد و نزد ارباب برد .

ارباب آبگوشت را خورد و گوشت را به نوکر داد .

چون روز دیگر گوشت دیگر برای غذا به کار نمی آمد به نوکر گفت : این گوشت را بفروش و مقداری روغن بگیر و با آن غذایی درست کن تا من بخورم و تو را آزاد کنم .

نوکر گفت : ارباب ، محض رضای خدا اجازه بده من نوکر تو بمانم اگر نیت خیری در سر دارید برای رضای خدا این گوشت پاره را آزاد کنید .

 


ساده نویسی شده از مجموعه طنز عبید زاکانی