انشا پدر


پدر سرپرست خانواده است ؛ زحمت های فراوان می کشد تا اعضای خانواده اش ذره ای احساس کمبود نکنند ، از همه چیز می گذرد ،خستگی برایش معنی ندارد ، فقط می خواهد آنها خوشحال باشند .





 

قدی بلند دارد ؛ موهایش سفید شده ، چهره ای استخوانی دارد ؛ چروک های پیشانی اش خبر از سال ها کار سخت شبانه روزی می دهد .

هیچ وقت خستگی اش را بروز نمی دهد ؛ همیشه لبخند بر لبانش است ؛ زیاد حرف نمی زند ولی مهربان و شوخ است ، با دلسوزی پند میدهد.

شب ها علاقه ای زیادی به تماشا کردن اخبار دارد ، می خواهد از تمام دنیا خبر داشته باشد ؛ و کسی نمی تواند او را از تماشای اخبار منصرفکند .

پدر مهره ای در شطرنج خانواده است که اگر نباشد از هم می پاشد و صمیمیت خود را از دست می دهد . سلامتی همه ی پدر ها که اگرنباشند می خواهم دنیا نباشد.

 

 

نظر شما در مورد این انشا چی هست ؟ نظر بزارید ممنونم