انشا مادر


مادر ، کسی که اگر بخواهیم تمام ویژگی های خوب و زیبای جهان را به او نسبت دهیم ، این صفات قادر به توصیف مادرنخواهند شد زیرا که مادر است لبریز از نیکی و سر شار از دلسوزی .

ما از بدر تولد در آغوش مادر ، رشد خود را آغاز می کنیم و او باهزاران حراس و نگرانی از ما مراقبت می کند تا مباداکوچکترین مشکلی برای ما پیش آید که باعث به آتش کشیدن شدن قلب مادر شود.





 

هنگامی که فرزند بدنیا آمده کمی بزرگتر می شود مادرش مراقب اوست تا بتواند اولین گام هایش را بردارد تا بتواند در زندگیاش به اهداف بلندی دست پیدا کند .

 

مادر همه جا و در هر لحظه به یاد فرزندش است و در همه جا به طرفداری از او می پردازد ، و اگر بعضی از مواقع فرزندش راسرزنش می کند به معنای آن است که آن کار اشتباه است و به ضررش تمام می شود ، مادر نمی تواند جلوی خود را بگیردو صحبتی نکند تا دسته گلش بسوزد و پر پر شود.

 

هنگامی که کودک به دوره ی نوجوانی و جوانی می رسد ، ممکن است کمتر قدر دان زحمات مادرش شود و با او به بحث بپردازد و دل او را بشکند ، دلی که پیش خدا مقام بالایی دارد و می تواند فرزندش را با یاری خواستن از خدا به مقام بالابرساند و یا او را پست و ذلیل کند که مادر نمی تواند درخواست کننده ای اتفاق نا گوار برای فرزندش باشد و همیشه خواهان سر بلندی فرزندش می باشد .

 

اگر بخواهیم کار هایی که مادر از بدر تولد تا به حال برای ما را انجام‌داده است را برایش جبران کنیم ، حتی با فدا کردن جانمان برای او قادر نخواهیم بود که کارها و مهربانی هایش را جبران کنیم .‌

 

نظر شما در مورد این انشا چی هست ؟ نظر بزارید ممنونم