انشا

باز نویسی ضرب المثل بار کج به منزل نمی رسد

در روزگاران قدیم سه مرد داخل روستایی بودند که شغل آن ها چیزی جز دزدی نبود و آن ها به کمک هم و با نقشه اموال دیگران را غارت و یا کلاهبردی می کردند .

روزی آن ها تصمیم گرفتند تا به مسافرت بروند و آن سه مرد راهی بیابان شدند تا پس از طی کردن مسیر به مقصد خود برسند ؛ و پس از چند روز به کوهستان رسیدند و در آنجا توقف کردند تا نفسی تازه کنند و چهار پا هایشان کمی استراحت کنند .

در آن کوهستان یکی از آن سه دزد وارد غاری می شود و پس از مدتی جست و جو در ان غار وجود گنجی را احساس می کند و دو دوست دیگرش را با خبر می سازد .

آن ها تصمیم می گیرند تا آن گنج را حفظ کنند و با خود آن را به خانه هایشان ببرند اما برای برگشت غذایی ندارند و بلاخره پس از مشورت یک نفر را مسئول می کنند تا به نزدیکترین مکانی برود که در آن اطراف وجود دارد تا برای آن ها غذایی بیاورد تا گرسنگی خود را برطرف نمایند و به دیار خود باز گردند.

اما پس از این که یکی از دوست ها از غار خارج می شود ، آن دو دوستی که در درون غار می مانند تصمیم می گیرند هنگامی که غذا و آب به آن ها رسید دوست خود را به قتل برسانند تا از گنج سهم بیشتری برخوردار شوند .

هنگامی که دوست آن ها با آب و غذا بر می گردد به دست دوستان خودش به قتل می رسد و آن دو آب و غذایی که به دستشان رسیده را میل می کنند اما غافل از این که آن غذا ها نیز توسط دوستشان سمی شده بوده تا آن دو را به قتل برساند .

و این چنین است که می گویند هرگز مال دزدیده شده و کار اشتباه هیچ موقع به هدف و مقصد خود نخواهند رسید .

انشاهای مرتبط :

بازنویسی ضرب المثل بار کج به منزل نمیرسد

بازآفرینی ضرب المثل بار کج به منزل نمی رسد

نظر شما در مورد این انشا چی هست ؟ نظر بزارید ممنونم